مشاوره روانشناسی
چگونه با نوجوانان صحبت کنیم؟
پنج شنبه 31 فروردين 1396 ساعت 9:3 | بازدید : 399 | نویسنده : heiroo | ( نظرات )

نوجوانی یکی از مراحل حساس زندگی است. والدین با گفتارها و رفتارهای سنجیده می‌توانند به نوجوان در گذر از این مرحله به جوانی کمک کنند. گاهی برخی از والدین ناآگاهانه با رفتارها و صحبت‌های نسنجیده باعث مشکلات زیادی برای نوجوان می‌شوند که در سراسر زندگی او تاثیرات منفی خود را نشان می‌دهد. چرا فرزند ۱۲-۱۰ ساله شما که عادت به صحبت کردن داشت، طی سالهای اخیر کم حرف شده است؟ این سؤال ذهن بسیاری از والدین را به خود اختصاص می‌دهد.

 

نیاز به تنهایی

بنا بر دلایل بسیاری ، فرزندان در اوایل نوجوانی ساکت می‌شوند. با ورود نوجوان به بزرگسالی نیاز او به تنهایی افزایش می‌یابد. نوجوان از تغییرات جسمی و عاطفی احساس شرم و ناامنی می‌کند. افکار و احساسات متغیر دارد و گاهی در خود فرو می‌رود. از طرفی نوجوان احساس می‌کند که از مهارت کافی برای صحبت کردن برخوردار نیست. او احساس می‌کند که بزرگسالان مهارت کافی در برقراری ارتباط و گفت‌وگو دارند.

آنان به موقع و به جا صحبت می‌کنند. در حالی که نوجوان احساس می‌کند چنین مهارتی ندارد، پس کمتر صحبت می‌کند. او اعتماد به نفس کافی برای صحبت کردن و ابراز عقیده ندارد. ارتباط مؤثر عامل مهم روابط خوب خانوادگی است. نوجوانی که به راحتی با والدین صحبت نمی‌کند، نمی‌تواند نیازهایش را مطرح کند. فقط با ارتباط خوب و مؤثر می‌توانید به نوجوان توجه کنید و حامی او باشید. در غیر این صورت نوجوان با شما صمیمی نمی‌شود و حرف‌های دلش را نمی‌گوید.

 

چرا ما به ارتباط نیاز داریم؟

همه ما حتی اگر کلامی بر زبان نیاوریم، همیشه ارتباط برقرار می‌کنیم. با علایم غیرکلامی از طریق نحوه ایستادن، راه رفتن و طرز نگاه کردن می‌توان ارتباط برقرار کرد. والدین حتی اگر صحبت نکنند، همیشه با فرزندان ارتباط برقرار می‌کنند. والدین باید همیشه با فرزندان صحبت کنند. اگر آنان از آن طفره می‌روند، می‌توانید با روش‌های مختلف او را تشویق کنید.

 

چگونه می‌توان نوجوان را به صحبت کردن تشویق کرد؟

  • به حرف‌های نوجوان گوش کنید. بسیاری از نوجوانان شاکی هستند که والدین به حرف آنان گوش نمی‌کنند. ارتباط مانند خیابان دوطرفه است. اگر می‌خواهید نوجوان به حرف شما گوش کند، با دقت شنوای حرف‌هایش باشید.

  • برای نظر نوجوان احترام قائل شوید. در برخی موضوعات نظر فرزندان را بپرسید. گاهی نظر آنان با ارزش است. این امر به نوجوان کمک می‌کند که در مورد مسائل مختلف فکر کند و از طرفی اعتماد به نفس او افزایش می‌یابد.

  • با رفتار و گفتار مثبت سرمشق و الگوی فرزندان باشید. اگر با همسر و فرزندان رفتار خوبی داشته باشید، نوجوان می‌کوشد رفتار شما را سرمشق خود قرار دهد.

  • انعطاف پذیر باشید. به موضوعات مورد علاقه نوجوان توجه کنید. علایق و خواسته‌های نوجوان با ما فرق دارد. همانطوری که ما نوجوان بودیم، خواسته‌های ما با والدین متفاوت بود. خود را جای او بگذارید و مسائل را از دید او ببینید.

 

چه رفتارهای منفی را باید کنار گذاشت؟

  • توهین نکنید. نوجوانان مانند همه دوست ندارند تحقیر شوند. هر چه بیشتر به نوجوان توهین کنید، بیشتر از شما فاصله می‌گیرد و رفتارش بدتر می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهد نوجوانانی که مورد تحقیر و توهین والدین هستند، در زندگی فردی و اجتماعی در مقایسه با دیگران موفقیت کمتری دارند.

  • نظرات خود را به فرزندان تحمیل نکنید. هرگز فرزندتان به زور و اجبار نظرتان را نمی‌پذیرد. تحمیل نظر باعث جبهه‌گیری فرزندان می‌شود.

  • پیش داوری نکنید. ابتدا با دقت به حرف‌های فرزند گوش کنید، سپس نتیجه‌گیری و داوری کنید. اگر جوان والدینش را روشنفکر نداند، حرف آنان را گوش نمی‌کند.

 

چه رفتارهای مثبتی را باید انجام داد؟

  • زمانی که فرزندتان آمادگی دارد با او صحبت کنید. بزرگ‌ترین اشتباه را زمانی مرتکب می‌شوید که فرزندتان خود را برای رفتن به میهمانی دوستش آماده می‌کند و به او می‌گویید می‌خواهم با تو صحبت کنم. هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. اگر زمانی که فرزندتان حوصله و وقت کافی دارد با او صحبت کنید، بهتر نتیجه می‌گیرید.

  • وقتی را فقط برای نوجوان اختصاص دهید. گاهی تنها ، بدون حضور سایر اعضای خانواده با نوجوان به پارک ، سینما ، قهوه خانه سنتی ، رستوران یا نمایشگاه نقاشی بروید.

  • در مورد رویدادهای روزانه و مسائل مختلف زندگی تان با نوجوان صحبت کنید. تا زمانی که احساس می‌کنید که نوجوان مشتاق شنیدن صحبت‌های شماست، موضوعات مختلف و رویدادهای زندگی‌تان را برای او مطرح کنید. فرزندان در نوجوانی کمتر از کودکی به والدین توجه دارند.

  • سؤالات باز بپرسید از پرسیدن سؤالاتی که جواب آن بله یا خیر است، خودداری کنید. به جای آن که بپرسید: امروز خوب بود؟ بپرسید: کلاس موسیقی چه طور بود؟

  • نظر نوجوان را بی‌ارزش و مسخره ندانید. شاید نوجوان حرفی بزند که به نظر ما احمقانه و کودکانه است. اگر این امر را مستقیما به او بگوییم، ناراحت می‌شود و کمتر صحبت می‌کند. در برخی موارد که نظر او را قبول ندارید، آن را مطرح نکنید، زیرا نوجوان در این مقطع به تایید نیاز دارد.

  • در گفت‌وگو با نوجوان به او احترام بگذارید. همانطوری که به دوستان و آشنایان بزرگسال احترام می‌گذارید، با نوجوان رفتار کنید. این امر به نوجوان کمک می‌کند احساس ارزش نماید.

  • غر نزنید. اگر به نوجوان بگویید:همیشه اتاقت نامرتب است، از دستت خسته شدم.، چه قدر شلخته‌ای، کی درست می‌شوی؟ او جبهه می‌گیرد و رفتارش را تغییر نمی‌دهد.

  • با فرزندتان به توافق برسید. وقتی با فرزندتان اختلاف نظر دارید و نظرتان را به او تحمیل می‌کنید، او ناراحت و عصبی می‌شود. بهتر است با صحبت کردن به دنبال راه حل بهتری باشید. این امر مصالحه خوانده می‌شود. برای مثال اگر به فرزندتان بگویید باید امشب اتاقت را تمیز کنی، هیچ عذری را هم نمی‌پذیرم. او جبهه می‌گیرد و می‌گوید: به هیچ وجه نمی‌توانم، می‌خواهم به خانه دوستم بروم. بهتر است بگویید: من از وضعیت اتاقت خیلی ناراحتم، عزیزم، کی آن را تمیز می‌کنی؟

  • شنونده فعال باشید. گوش کردن به صحبت‌های نوجوان پیش از صحبت کردن اهمیت دارد. زیرا نوجوان احساس می‌کند او را درک می‌کنید. بکوشید حداقل روزی ۲۰ دقیقه شنونده صحبت‌های او باشید. با روی باز روبه روی او بنشینید، در چشم‌هایش نگاه کنید و صحبت‌هایش را تکرار کنید. برای مثال، فرزندتان می‌گوید: من، امروز تکالیف زیادی دارم.

    در جواب بگویید: پس امروز حسابی سرت شلوغه؟ او می‌گوید: امروز معلمم جلوی همه دانش‌آموزان با من دعوا کرد. در جواب بگویید: پس امروز از این که معلمت باهات دعوا کرد، ناراحت شدی؟ گوش کردن فعالانه چیزی فراتر از کلمات است. شما غم ، شادی ، رنجش یا ناراحتی فرزندتان را باید از پس کلمات و تعابیر او با تمام وجود حس کنید تا بتوانید خود را در موقعیت او قرار دهید.

  • همیشه فرزندتان را نصیحت نکنید. گرچه نصایح شما به نفع نوجوانان است، ولی آنان در این مقطع کمتر مایل به شنیدن آن هستند. توجه به نوجوان از اهمیت خاصی برخوردار است. ساکت باشید، به او فرصت دهید صحبت کند. با عجله حرفش را قطع نکنید و نظرتان را نگویید.

  • از موقعیت‌های غیررسمی برای برقراری ارتباط استفاده کنید. با فرزندان شوخی کنید و به آنان امکان دهید در حد اعتدال با شما شوخی کنند و راحت باشند.

  • خونسردی خود را حفظ کنید. اگر تحمل شنیدن حرف‌های نوجوان را ندارید، عصبانی نشوید. برای مثال اگر می‌گوید: دوست‌هایم سیگار می‌کشند. سریع عصبانی نشوید و نگویید: دیگر حق نداری با آنان دوست شوی. عصبانیت شما باعث می‌شود نوجوان بقیه حرف‌هایش را نزند و صحبت خاتمه یابد.

    اگر باید با نوجوان در مورد موضوعات مهم نظیر سیگار کشیدن و... صحبت کنید، زمانی را انتخاب کنید که هر دو آرامش و آمادگی صحبت دارید. جملات تان را با من شروع کنید. برای مثال: من خیلی دوستت دارم و نگران می‌شوم وقتی می‌بینم با کسانی که سیگار می‌کشند، دوست می‌شوی. یا من نگران افت تحصیلی تو هستم، اخیرا خوب درس نمی‌خوانی؟ نگرانی خود را با آرامش و خونسردی بیان کنید.

برای مشاهده مطالب بیشتر، اینجا را کلیک نمایید.


موضوعات مرتبط: نوجوان , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


بهداشت روانی دوران بلوغ
پنج شنبه 25 فروردين 1396 ساعت 16:59 | بازدید : 333 | نویسنده : heiroo | ( نظرات )

تامین سلامت دانش‌آموزان از اهمیت خاصی برخوردار است، اما بهداشت روانی دانش‌آموزان، بویژه در دوره بلوغ، می‌تواند از بیماریها و ناهنجاریهای روانی جلوگیری کند. رعایت بهداشت که به تندرستی و شادابی کامل جسمی و روحی می‌انجامد، مهمترین وظیفه هر فرد است. همانطور که در مورد پیشگیری از بیماریهای عفونی باید از ورود عوامل بیماری‌زا نیز باید اقداماتی را انجام داد تا از نابسامانیهای روحی کاسته شود. در اثر بهداشت، بسیاری از بیماریهای واگیر مانند طاعون، آبله، تیفوس، مالاریا، تب زرد و بیماری‌های عفونی کشنده که در گذشته توده‌های عظیمی را از بین می‌بردند، مهار شده‌اند. اما پیشرفت تکنولوژی، تحولات دایمی و سریع عوامل متعدد دیگر سبب شده است که ترس و تشویش و اضطراب و احساس عدم رضایت در بین بسیاری از افراد منجر به کشمکش و فشارهای روانی شود. خستگی، بی‌میلی، کم‌خوابی، ناامیدی، توهم و احساس گناه در بسیاری چشمگیر شده است و شاید بتوان گفت که بیماریهای روانی ناشی از کشمکشها، محرومیتها و اضطرابها بیش از همه بیماریهای جسمی بشر را آزار می‌دهند.

 

اختلالات دوران بلوغ

بیماریهای روان‌تنی مانند زخم معده و دوازدهه، ازدیاد فشار خون، دردهای قلبی، تنگی‌نفس، بیماریهای آلرژی و بیماریهای دیگر از جمله بیماریهایی به شمار می‌آیند که به علت نامتعادل بودن روان ایجاد می‌شوند. عوامل عصبی و روانی، با تحریک عصب، ترشح اسید کلریدریک و پپسین را در معده افزایش می‌دهند، و در صورت دوام ممکن است منجر به ایجاد زخم معده و دوازدهه شوند. وقتی اضطراب و نگرانی از حد معینی فراتر رود و دوام یابد ممکن است نظم بدن را بر هم زند و به بیماری جسمی و ضایعه عضوی بیانجامد. هیجان و فشارهای روانی بر روی بدن با پژوهشها و آزمایشهای متعدد تایید شده است و از اینرو می‌توان گفت بسیاری از بیماریهای جسمی انسان منشا روانی دارند.

عارضه روانی به سادگی قابل لمس و مشاهده نیست و شخص بیمار، سالم انگاشته می‌شود. در حالی که ضایعه عضوی مانند زخم، عفونت، درد و بطور کلی عوارض جسمی را می‌توان به سادگی مشاهده کرد و یا با کمک دستگاههای عکسبرداری و آزمایشگاه میکروب‌یاب عامل بیماری را شناخت و ضایعه را روئیت کرد. در بهداشت جسمی که بیشتر مورد توجه مردم است، از این جهت توصیه‌های مربوط به تندرستی رعایت می‌شود که وقتی عضوی از بدن درد گرفت درد حس می‌شود و تفاوت درد داشتن با راحتی و بی‌دردی کاملا محسوس است. در نتیجه شخص در صدد درمان برمی‌آید و دستورهای بهداشتی را نیز صحیح انجام می‌دهد. اما در مورد ناخوشیهای روانی، اگرچه فرد بیمار است، اما چون زخم را نمی‌بیند، چون درد نمی‌کشد نه تنها خود را بیمار نمی‌داند، بلکه از شنیدن آن نیز عصبانی می‌شود. مادری که فرزندش دچار درد دندان یا سردرد شده است فورا او را نزد دندانپزشک یا پزشک می‌برد و دستورهای آنان را به خوبی اجرا می‌کند. اما وقتی فرزند همین مادر در کوچه و خیابان و مدرسه درگیری ایجاد می‌کند نمی‌پذیرد که فرزند او دچار ناسازگاری و عدم رشد شخصیت است. به همین ترتیب بسیاری از والدین پرخاشگری، عصبانیت، زودرنجی و کمرویی فرزند خود را ، به عنوان صفتی شایسته یاد می‌کنند و دیگران را مستوجب سرزنش می‌دانند که چرا فرزند آنها را درک نمی‌کنند.

بنابرین نوعی مقاومت در برابر دستورات بهداشت روانی وجود دارد که گاهی مشکل را بیشتر می‌کند. عدم آگاهی سبب می‌شود که در مواردی زندگی آینده یک جوان بطور کلی دگرگون شود. اگر پدر و مادر و معلم آگاهی نداشته باشند ممکن است گوشه‌گیری یک دانش‌آموز را به اسکیزوفرنی، که در اصطلاح جنون جوانی نامیده شده،نسبت دهند و یا اینکه بی‌بند و باری جوان را به احتیاجات جنسی او مربوط کنند و مجرد بودن جوانی را دلیل بر عصبانیت او بدانند. در حالی که چنین تصوراتی معمولا دوراز حقیقت است و برای رسیدن به تشخیص باید از روشهای علمی پیروی شود. دانش‌آموز در دبیرستان به علل مختلف عصبانی می‌شود. مثلا مشکلات خانوادگی ممکن است سبب عصبانیت او باشد، رفتار معلم و یا نحوه تدریس او بر دانش‌آموز اثر می‌گذارد، رابطه دانش‌آموز با همکلاسیهای خود و عوامل متعدد دیگر ممکن است سبب عصبانیت او شود. بنابراین نمی‌توان به سادگی حالت روانی یک جوان را تشریح کرد و نسخه‌ای تجویز نمود.

 

همه چیز را بیماری تلقی نکنید!

دوره بلوغ که از حدود 14 سالگی شروع می‌شود و تا حدود 20 سالگی ادامه دارد یکی از جالبترین دوره‌های رشد و نمو انسانهاست. در این دوره هم از حیث جسمانی وهم از لحاظ روانی تغییراتی در فرد پیدا می‌شود. این تغییرات سبب می‌شوند که برخی از پدران و مادران دوره بلوغ را دوره‌ای بسیار خطرناک تصور کنند و تغییر اخلاق و رفتار و شخصیت جوان را غیر قابل تحمل بدانند. یقین است که توقعات یک جوان 17 ساله مانند خواسته‌های یک پسر 11 ساله نیست و اگر بتوان با امر و نهی یک کودک 10 ساله را به خوبی اداره کرد نمی‌توان با جوان 17 ساله به همان صورت برخورد نمود. جوان در دوره بلوغ می‌خواهد دارای استقلال باشد، اما در عین حال به کمک خانواده نیز نیاز دارد. در نتیجه ممکن است در این دوره جوان با تضاد جسمی و روحی دست به گریبان شود.

 

نیازهای مرحله جوانی

تقریبا همه کسانی که دوره بلوغ را می‌گذرانند حس می‌کنند که نباید مانند بچه‌ها با آنان رفتار کرد. همه اینها می‌دانند که باید به زودی وارد دوره اصلی زندگی شوند و نقش انسان بزرگ و کامل را ایفا کنند. در این سن برخی از جوانان سیگار می‌کشند. بیشتر آنها می‌خواهند نشان دهند که چون برزگ شده‌اند از کسی نمی‌ترسند و سیگار کشیدن را علامت بدست ‌آوردن استقلال می‌دانند برخی از جوانان برای مبارزه با پدر و مادر و رهایی از قید دستورات آنها دیر به منزل می‌آیند، بعضی در برابر بازخواست و یا پرخاش پدر، واکنش غیرعادی نشان می‌دهند و گروهی از آنان نیز منفی‌باف می‌شوند.

هر فرد پس از تولد، به تدریج دارای نیازهایی می‌شود، برخی از نیازهای اشخاص را می‌توان نیازهای فیزیولوژیک یا ذاتی دانست که همان اساس فیزیکی – شیمیایی را دارند و ظهور آنها به تجربه گذشته ارتباط ندارد. گرسنگی، تشنگی، انگیزه‌های مادی، تمایلات جنسی و نیاز به خواب را می‌توان در زمره نیازمندیهای فیزیولوژیک دانست. با برآورده‌ شدن این نیازمندیها، شخص دارای حوایج دیگری نیز می‌شود که به آنها نیازهای اکتسابی گفته می‌شود. این دسته از نیازها، که ارزش آنها کمتر از احتیاجات ذاتی نیست، شامل محبت، عشق، امنیت، احساس کفایت، احترام، موفقیت، دوستی و قدرت است. این نیازمندیها، که از زندگی در اجتماع حاصل شده‌اند ماهیت ویژه‌ای دارند که ارضا یا برآورده نشدن آنها در رضایت خاطر فرد و شخصیت او موثر واقع می‌شود و او را برای همسازی یا ناسازگاری آماده می‌کند.

جوان در دوره بلوغ می‌خواهد که به اینگونه خواسته‌های او توجه شود، با او رفتاری دوستانه داشته باشند، به او احترام بگذارند، به او محبت کنند اما ترحم نکنند. بنابراین هم والدین و هم معلمان باید با جوانان رفتاری دوستانه و عادلانه داشته باشند، به جوانان کمک کنند، اما به شکل دوستانه و توام با احترام. به همین جهت خشونت، امر و نهی مسخره کردن و انتقاد و سرزنش نه تنها سازنده نخواهد بود بلکه ممکن است مخرب نیز باشد. جوانانی که نتوانند با مفاهیم واقعی زندگی آشنا شوند ممکن است نتوانند با محیط خود همساز گردند. در نتیجه به جای قبول مشکل و روبرو شدن با آن دچار شکست عصبی و روانی می‌شوند.

همانطور که انگیزه‌های فیزیولوژیک وجود ما را زیر فشار قرار می‌دهند و تا برآورده شدن نیاز مورد نظر فرد را به خود مشغول می‌دارند، حوایج اکتسابی نیز شخص رابرای ارضای نیازمندیها به فعالیت وامی‌دارند و تا رسیدن به آنها فکر و روان او را مشغول می‌دارند. نیاز به محبت، امنیت، احترام، استقلال، عزت نفس و نیازهای اکتسابی دیگر نقش ویژه‌ای در انگیزش اعمال و رفتار و احساسات یک جوان دارند و توجه به آنها سبب می‌شود که جوان با آرامش خاطر برای رسیدن به هدفهای عالی همکاری و کوشش کند و به دور از تعارض و کشمکش فرصت تهذیب و کمال شخصیت را داشته باشد.

 

رفتار مناسب با فرزندان خود داشته باشیم.

بسیاری از والدین از تنبلی، بی‌توجهی و بی‌احترامی به دیگران و سر به هوا بودن فرزند خود گله می‌کنند و بر این باورند که فرزند خوب آنها به کلی عوض شده است. در نتیجه برخی از آنها در برابر بی‌قیدی و سرکش بودن جوان واکنش شدید نشان می‌دهند و برخی دیگر با کنار کشیدن خود از معرکه و آزاد گذاشتن بی‌قید و شرط مشکل را ده برابر می‌کنند. در حالیکه در همین دوره می‌توان به جوان نزدیک شد و با تربیت و راهنمایی صحیح احساس همکاری و مسئولیت و تفاهم را در او تقویت کرد. تردیدی نیست که می‌توان با توجه به نیاز و خواسته‌های جوانان و ایجاد حس اعتماد به نفس و اطمینان در آنها، ضمن حل مسائل جوانی و مشکلات دوره بلوغ از ناسازگاری، نشانه‌های عصبی و اختلالات رفتاری پیشگیری نمود.

 

مشکلات دوران بلوغ

بسیاری از کسانی که دوره بلوغ را می‌گذرانند، مشکلی ندارند و شخصیت سالمی پیدا می‌کنند. اما عده‌ای نیز با از دست دادن قدرت سازگاری دچار کشمکش وتضاد می‌شوند. جوانانی که نتوانند با مفاهیم واقعی زندگی آشنا شوند ممکن است نتوانند با محیط خود همساز گردند. در نتیجه به جای قبول مشکل و روبرو شدن با آن دچار شکست عصبی و روانی می‌شوند و از مشکلات واقعی زندگی فرار می‌کنند.جوانی که قدرت پذیرش و حل مشکلات را ندارد، به جای فعالیت مثبت، حالت دفاعی به خود می‌گیرد و بیشتر وقت خود را صرف مبارزه منفی می‌کند. چنین شخصی ممکن است با توسل به دفاع روانی مانند: خیالبافی، استدلال غیرمنطقی، همانندسازی، انکار، جا‌به‌جایی، جبران، برون‌افکنی، بازگشت و تبدیل و تعویض به فریب و گریز از حقیقت بپردازد. مثلا، جوانی برای فرار از عقده حقارت، به جای شناخت و استفاده از استعداد واقعی خود، به شوخی و مسخرگی رو می‌آورد، دیگری با گریز از حقیقت به رویا پناه می‌برد، برخی از جوانان برای فرار از مشکلات به عقب و قهقرا می‌روند و با بازگشت به دوره کودکی و عدم پذیرش مسئولیت احساس رضایت خاطر می‌کنند. عده‌ای نیز خطای خود را به دیگرن نسبت می‌دهند و وقتی نمره کافی در درس نمی‌گیرند کینه‌توزی معلم را بهانه می‌کنند و برخی از جوانان نیز برای فرار از درس و کار، بیماری و دردهای موهوم قلبی و مفصلی را مطرح می‌کنند.

 

نقش خانواده در تامین بهداشت روانی فرزندان

با آگاهی و شناخت بهداشت روانی می‌توان مشکلات روحی دانش‌آموزان را شناخت و با حل آن هم مشکلات آموزش را ساده‌تر کرد و هم دانش‌آموزان را به زندگی بهتر و مفیدتر گرایش داد. اگر والدین و معلمان از بهداشت روانی آگاهی داشته باشند می‌توانند با ایجاد و افزایش نیروی کار، قدرت یادگیری و تفکر و سازگاری در دانش‌آموز به او کمک کنند تا به رشد و تکامل شخصیت خود بپردازد و از کجرویها ایمن شود. متاسفانه به علت ناآگاهی، به بهداشت روانی توجه زیادی نشده است و توصیه‌هایی که به سلامت روح و روان می‌شود به خوبی قابل درک نیست. حقیقت این است که بیشتر جوانان در ضمیر خود به دانش و تجربه بزرگان ایمان دارند و مایلند مشکلات خود را با کمک پدر و مادر و معلم خود حل کنند. با شناخت و برخورد صحیح و آموزش مناسب می‌توان به این خواسته درونی جوانان جامه عمل پوشانید و به جای انتقاد و سرزنش و تمسخر، آنان کمک کرد تا شخصیت سالمی به دست آورند.

ذکر این نکته اهمیت دارد که بیشترین شکستها را در دوره بلوغ کسانی می‌خورند که از حمایت افراطی پدر و مادر برخوردار بوده‌اند. خانواده تاثیر عمیقی در کودک می‌گذارد و شخصیت او را پی‌ریزی می‌کند. اگر کودک بیش از حد مورد توجه و حمایت واقع شود آماده کجروی، ناسازگاری و تجاوز به حقوق دیگران خواهد شد. با حمایت افراطی، کودک لوس و نازپرورده بار می‌آید و در نتیجه با صفاتی چون خودخواهی، پرتوقعی، یاغیگری و احساس عدم مسئولیت نمی‌تواند به صورت انسانی بزرگ و مسئول و مستقل زندگی کند. تعریف و تمجید بیجا از کودکان سبب می‌شود که اگر در دوره بلوغ به آنها بی‌توجهی شود و یا به کارهای ناپسند آنها خرده گرفته شود واکنشهای شدید نشان می‌دهند. در مقابل، کسانی هم که با محرومیت عاطفی، فقدان مهر مادری و طرد روبرو بوده‌اند نمی‌توانند مهر و عواطف دیگران را احساس کنند و با احساس ناامنی، حس تقصیر و گناه و رفتارهای نابهنجار و خصمانه به ترک مدرسه و ناسازگاری اقدام می‌کنند.

نبودن رابطه صحیحی بین پدر و مادر و کودک سبب می‌شود که جوان در دوره بلوغ در معرض خطر و نابهنجاری شخصیت قرار گیرد. مطالعه درباره اعتیاد، انحراف جنسی و بزهکاری جوانان نشان می‌دهد که سالم نبودن محیط خانواده چه نقشی در شخصیت فرد دارد. برای سالم کردن محیط خانواده باید بین همه اعضای خانواده رابطه صحیح برقرار شود؛ مواظبت مادر از فرزند باید با محبت و مهربانی اما توام با مصلحت‌بینی انجام گیرد، در فرزند احساس ایمنی و اطمینان بوجود آید، از اختلاف و کشمکش زناشویی و خانوادگی پرهیز شود و پدر با رفتار خردمندانه توام با مهربانی، انضباط و قدرت استدلال منطقی در خانواده برقرار کند.

برای مشاهده مطالب بیشتر، اینجا را کلیک نمایید.


موضوعات مرتبط: نوجوان , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


راههای جلوگیری از رفتارهای نامطلوب کودکان
پنج شنبه 20 فروردين 1396 ساعت 16:54 | بازدید : 365 | نویسنده : heiroo | ( نظرات )

بهترین زمان برای تربیت کودکان از سنین اولیه تا دوازده سالگی و مهمترین مکان محیط خانه و صالح‌ترین افراد والدین کودک می‌باشند. والدین آرزو دارند که فرزندانشان دارای خصوصیات اخلاقی عالیه انسانی بوده و استعدادهای مثبت در آنها پرورش یافته و شخصیتی عالی داشته باشند. اما در صورتی که روند صحیحی در رساندن فرزندانشان به این مقصود نداشته باشند از همان قدمهای نخستین کودک را از مسیر درست خود دور می‌سازند. به جز محیط خانواده و رفتار والدین با کودک محیط اجتماعی و عامل محیط و حتی وراثت کودک در این راه حائز اهمیت است.

 

تاثیر محیط در تربیت فرزندان

برای جلوگیری از رفتارهای نامطلوب کودکان باید زمینه این رفتارهای نامطلوب را از زندگی کودک حذف کرد و او را در محیط سالم از نظر روحی و اجتماعی و خانوادگی قرار داد. اگر کودک در محیطی از هر نظر سالم زندگی کند، زحمت والدین و مربی در پیاده کردن مسائل تربیتی کمتر خواهد بود و برعکس. در واقع عامل محیط در هیچ یک از موجودات زنده بلاتاثیر نمی‌باشد. کودکی را که بتوان در یک محیط سالم خانوادگی و اجتماعی به سهولت و بطور مثبت تربیت کرد در یک محیط ناسالم به همان آسانی نمی‌توان در امر تربیت صحیح وی موقعیت کسب کرد.

 

دادن آزادی به کودکان در محیط خانواده

والدین نباید غافل از تاثیرات محیط ، کودکان خود را با چنان آزادی در محیط خانوادگی تربیت کنند که وقتی فرزندشان وارد محیط اجتماع شدند به سهولت در منجلابهایی که سر راهشان قرار دارد سقوط کنند زیرا آزادیهای مطلق خانواده آنها را بی‌بند و بار به جامعه تحویل می‌دهد و ثانیا در اثر عدم اطلاع از نابسامانیهای جامعه خیلی آسان به دام انحراف کشیده می‌شوند. بنابراین پدر و مادر باید کنترلی منطقی بر آزادیهای کودکان خود داشته باشند.

البته نباید آنها را چنان در حصار قرار دهند که حتی در سنین جوانی وابسته به والدین باشند و نتوانند روی پای خود بایستند و یا گاه به صورت افرادی کاملا مطیع و سر به راه که ریشه در نابسامانیهای نهفته روانی دارد، درآیند. این محدودیتها در مورد دختران دارای مضرات بیشتری است. زیرا در آینده وارد اجتماع خانواده شده و خود باید فرزندانش را تربیت کند و مسئول آرامش و سلامت کانون خانواده باشد.

 

ابراز علاقه والدین به فرزندان

اصولا ابراز علاقه و محبت از سوی والدین نسبت به کودکان در آرامش روانی آنها و دوری آنها از رفتارهای نامطلوب بسیار موثر است. اما این ابراز علاقه و محبت در کودکانی که بطور متعادل بزرگ می‌شوند و مشکل خاصی ندارند با کودکی که در اثر عقده‌های روانی نیاز به معالجه دارد و یا رفتارهای نامطلوب متعددی از او سر می‌زند فرق می‌کند. کودکی که در حالتی عادی از هر گونه عقده عاطفی است و نیاز کمتری به احساس و کسب محبت دارد، محبتهای بیش از اندازه در وی اثر عکس خواهد گذاشت و او را پرتوقع و لوس بار خواهد آورد.

ولی در کودکی که از عقده کمبود محبت رنج می‌برد و کم‌کم خود را از مردم دور و غریب احساس می‌کند محبت بیشتر البته نه خیلی زیاد و غیرمتعادل ، اثر خوبی خواهد داشت و با از بین بردن عقده‌ها در سلامت روانی وی موثر خواهد بود و هر چند هم که نتواند عقده‌ها را از بین ببرد لااقل در تسکین آلام ناشی از عقده‌ها موثر واقع شد.

 

طرز رفتار والدین در مقابل خطای فرزندان

صرفنظر از اینکه کودکان مثل سایر انسانها دارای اشتباهات و خطاهایی می‌باشند، به مانند فیلمهای عکاسی خیلی حساس و تاثیرپذیر نیز هستند. بنابراین پدر و مادر اگر تخلفاتی مثل دزدیهای کوچک و شیطنت‌آمیز و دیگر آزاری و دروغ در کودک مشاهده کردند نباید آن را بسیار جدی گرفته جلوه بسیار زشتی به آن بدهد و با تمام وجود به کودک بقبولانند که این کار زشت از او سر زده، بلکه باید آن را در حد یک اشتباه و خطای غیرعمدی و سهوی از کودک دیده و سعی دریافتن ریشه این خطاها در رفتار کودک داشته باشند و از رفتار خشونت آمیز در مقابل هر خطای کوچکی که از کودک سر می‌زند بپرهیزند.

چرا که شاید در ظاهر ، به مدت کوتاهی بتوان با ایجاد رغبت و وحشت جلو بعضی از تخلفات را گر فت ولی در باطن ایجاد وحشتها ریشه تخلفات را قوی‌تر ساخته و نتیجه آن می‌شود که عمل خلاف در خفا با ولع و شدت بیشتری انجام می‌پذیرد. هرگز نباید کودک را عاصی و دزد و درغگو خطاب کرد زیرا کودکان بسیار حساس هستند و این احتمال وجود دارد که این توهم در آنها بوجود آید که واقعا دزد و دروغ گویند بنابراین از خود چنین انتظاری خواهند داشت.

 

توجه به سلامت روانی کودکان

والدین بر اثر فشارهای زندگی و تامین نیازهای مادی حال و آینده خانواده علاوه بر این که وضع روحی و جسمانی و تفریح و تمدد اعصاب خود را نادیده می‌گیرند و در مورد کودکان خود نیز سهل‌انگاری می‌نمایند. هر کودک خردسالی مثل بزرگترها و حتی بیشتر از آنها نیاز به گردش و بازی و تفریح دارد زیرا بیشتر مشکلات روانی کودک بوسیله بازی و تفریح حل می‌شود. علاوه بر آن بهتر می‌توان از راه بازی و گردش و تفریح به کمبود و احیانا عقده‌های روانی کودک پی برد و درصدد رفع و اصلاح آنها برآمد.

گردش و تفریح برای کودک یک نیاز روحی است و پدر و مادر نباید این نیاز روحی کودک خود را نادیده بگیرند و بی‌تفاوت از کنار آن رد شوند. اینکه والدین دست فرزند خود را بگیرند و به نزدیک‌ترین پاک و یا محطوه امنی که کودک بتواند با همسالان و دوستان خود بازی کند و با آنها معاشرت داشته باشد برای کودک بسیار مفید است. بنابراین نداشتن وسیله و امکانات مالی نمی‌تواند عذر ما را در تحلیلی و بهانه‌تراشی در مورد این امر مهم توجیه نماید. به همین منظور بهتر است مسئولان مدارس که گاه برای کودکان برنامه‌های گردشی دسته جمعی و علمی تنظیم کنند تا علاوه بر بالا بردن سطح علمی و آموزشی ، در رفع نیازهای پرورشی آنان نیز قدم موثر برداشته شود.

 

تقویت حس اعتماد به نفس در کودکان

از جمله دیگر راههای جلوگیری کودک ازارتکاب کارهای ناشایست و نامطلوب دادن حس اعتماد به نفس و ایجاد رضایت از خود را کودک است. می‌توان با دادن مسئولیتهای در خور سن کودک ، آنها را به فعالیت واداشته و یا حتی با چشاندن طعم شکست و پیروزی و تحریک آن را از این طریق به فعالیت و مبارزه در آنها اعتماد و اتکا به نفس بوجود آورند. بنابراین والدین نباید تصور کنند که همیشه باید کارهای فرزندانشان را انجام دهند، به جای آنها تصمیم بگیرند، به جای آنها انتخاب کنند، به جای آنها جواب حتی یک احوال‌پرسی ساده را بدهند و... بلکه باید به کودک اجازه ابراز وجود حتی با کوچکترین چیزها را داد.

 

آینده بحث

لحظه رفتار با کودک نقش مهمی در سرنوشت و ایجاد دیده او به زندگی دارد کودک همچون خمیری نرم شکل می‌گیرد و بار دیگر عوض کردن آن بسیار مشکل است هم برای کودک و هم برای اطرافیان. پس به جای اینکه چنان با کودک رفتار کنیم که روزی که به فکر اصلاح آن بیفتیم از همان ابتدا به نفع خودمان و کودکانمان است که زمینه زندگی او را طوری مساعد کنیم که کودک در مسیر صحیح زندگی گام بردارد و به جلو حرکت کند.

برای مطالعه مطالب بیشتر، اینجا را کلیک نمایید.


موضوعات مرتبط: کودک , ,

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


کاری که هر کودک قبل از ۱۲ سالگی باید انجام دهد
پنج شنبه 15 فروردين 1396 ساعت 12:22 | بازدید : 366 | نویسنده : heiroo | ( نظرات )

در روزگاری نه چندان دور پاره شدن سر زانوهای شلوار پسربچه‌ها، لباس‌های گلی و خاكی، زمین خوردن‌ها، زخم‌ها و سر شكستن‌ها و... همه و همه، بخشی از نگرانی هر روزه ی پدر و مادرهایی بود كه صاحب فرزندان كوچك بودند. اما با آمدن بازی‌های كامپیوتری و رواج زندگی آپارتمان نشینی، دیگر خبری از بازی‌های گذشته و هیاهوی كودكان نیست.
تحقیقات نشان می‌دهد که شعاع حركتی كودكان در طول 40 سال گذشته نزدیك به 90 درصد كاهش داشته است. در گذشته كودكان ساعت‌ها در فضاهای باز و وسیع بازی می‌كردند. اما امروزه این فضاها به اتاق‌ها و آپارتمان‌های كوچك محدود شده است. بی‌تحركی بچه‌ها تا جایی پیش رفته كه متخصصان سلامت كودكان، فهرستی از كارهایی را تهیه كرده‌اند كه كودكان باید تا قبل از رسیدن به 12 سالگی آنها را امتحان كرده باشند. با كامل كردن این فهرست می‌توان مطمئن بود، كودك شما حداقل بخشی از مهارت‌های لازم در زندگی خود را پیدا كرده و حداقل لذت را از دوران كودكی خود برده است.این فهرست ابتدا شامل 400 پیشنهاد مختلف بود كه با انجام تحقیقاتی روی هزاران پدر و مادر و یادآوری خاطرات گذشته ی آنها از بازی كردن به دست آمد.

1. بالا رفتن از درخت
2. چادر زدن در طبیعت
3. غلتیدن از روی یك تپه سرسبز
4. دویدن زیر باران
5. ساختن و به هوا فرستادن یك بادبادك
6. ماهیگیری با تور و قلاب
7. خوردن سیبی كه مستقیما از شاخه یك درخت جدا شده باشد
8. برف بازی كردن
 9. كشیدن نقشه گنج
10. گل بازی كردن
11. ساختن سد برابر جریان آب
12. بازی كردن در شن‌های كنار دریا
13. پریدن از روی طناب (طناب بازی كردن)
14. خوردن توت فرنگی و تمشك در طبیعت
15. رفتن به یك جزیره
16. تماشای طلوع آفتاب
17. بالا رفتن از یك كوه بلند
18. رفتن به پشت یك آبشار
19. غذا دادن به حیوانات و پرندگان
20. شكار حشراتی مانند پروانه
21. دیدن حیوانات وحشی حتی در باغ‌وحش
22. رفتن به فضای سبز و طبیعت هنگام شب
23. كاشتن یك گل و پرورش آن
24. شنا كردن در رودخانه
25. قایق سواری كردن
26. روشن كردن آتش بدون كبریت
27. پیدا كردن مسیرهای مختلف روی نقشه و استفاده از قطبنما
28. درست كردن غذا روی آتش
29. پیدا كردن مختصات مكانی با كمك جی‌پی‌اس موبایل
30. ساختن یك خانه جنگلی

خاك‌بازی چه فوایدی دارد؟!

در خاك، باكتری‌های خاصی وجود دارند كه باعث فعال شدن قسمت‌های خاصی از مغز می‌شوند. این قسمت‌ها مسئول تولید یك ماده شیمیایی به نام «سروتونین» هستند كه نقش مهمی در انجام بسیاری از فعالیت‌های بدن داشته و خواص ضد‌افسردگی دارند. در بسیاری از كارهایی كه در فهرست پیشنهاد شده وجود دارد، كودكان ناگزیر به رفتن به محیط های طبیعی و تماس با خاك هستند.
كودك حین بازی كردن به كشف محیط اطراف خود می‌پردازد و نخستین قدم‌ها را برای اجتماعی شدن بر می‌دارد. تماس با محیط خارج باعث می‌شود دنیای كودكان وسعت بیشتری پیدا كرده و آنها با مفاهیم جدید آشنا شوند. كودكان حین بازی كردن با شخصیت‌های اجتماعی آشنا می‌شوند و نقش خود را به‌عنوان یك فرد در آینده می‌شناسند. در این زمان است كه كودكان متوجه می‌شوند آیا شخصیت  مدیر و هدایت‌كننده دارند یا باید تحت كنترل دیگران باشند.

 برای مطالعه مطالب بیشتر، اینجا را کلیک نمایید.


موضوعات مرتبط: کودک , ,

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نویسندگان
نظر سنجی

نظر شما درباره وبلاگ؟

خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 87
بازدید هفته : 27
بازدید ماه : 570
بازدید کل : 41095
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مشاوران هیروو و آدرس heiroo.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 160
:: کل نظرات : 2

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 4

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 27
:: باردید دیروز : 87
:: بازدید هفته : 27
:: بازدید ماه : 570
:: بازدید سال : 3892
:: بازدید کلی : 41095